غضنفر سوار هواپیما میشه، میشینه كنار دست یك پیرمرده. خلاصه سر صحبت باز میشه و این دوتا نسبتاٌ با هم رفیق میشن. وسطای راه، یك مهمون دار میاد از پیرمرده میپرسه، پدر شما شكلات میل دارید؟ پیرمرده میگه: نه خیلی ممنون، من بواسیر دارم. مهمون داره از غضنفر میپرسه: شما چی؟غضنفر میاد تریپ رفاقت بگذاره، میگه: نه مرسی. این رفیقمون بواسیر داره، باهم میخوریم!!!

غضنفر سوار هواپیما میشه، میشینه كنار دست یك پیرمرده. خلاصه سر صحبت باز میشه و این دوتا نسبتاٌ با هم رفیق میشن. وسطای راه، یك مهمون دار میاد از پیرمرده میپرسه، پدر شما شكلات میل دارید؟ پیرمرده میگه: نه خیلی ممنون، من بواسیر دارم. مهمون داره از غضنفر میپرسه: شما چی؟غضنفر میاد تریپ رفاقت بگذاره، میگه: نه مرسی. این رفیقمون بواسیر داره، باهم میخوریم!!!

غضنفر میره واسه تلفن همراه ثبت نام میكنه، بهش میگن: تا سه ماه دیگه بهت تحویل میدیم. غضنفر هم رو كمربندش مینویسه: به زودی دراین مكان یك موبایل نصب خواهد شد!!!

غضنفر همش دعا می کرده بچه دار شه یه شب جبرئیل میاد تو خوابش میگه عوض اینهمه دعا برو زن بگیر

یه روز یه فارسه و یه لره و یه قزوینیه سوار هواپیما می شن یهو هواپیما سقوط می کنه... . . . این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!

نظرات شما عزیزان:

دخل و خرج

ساعت18:45---2 بهمن 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام
وب بسیار جالبی داری و خوندنی
شما میتونی بصورت رایگان وبت رو در دخل و خرج معرفی کنی
و در بین وبلاگها و بازدیدکنندگان بیشتر دیده بشی
امتحانش ضرر نداره
ممنون

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: